میزان، حساب از نظر کلام امامیه
پژوهشگر: صدیقه جمالی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
چکیده:
قیامت روز قیام مکلفین برای سنجش و حسابرسی آثارشان است. از آنجا که سنجش هرچیزی متناسب با آن است، سنجش روز قیامت همچون سنجش جسمانی و محسوس نخواهد بود. آنچه در آن روز سنجیده می شود تمامی آثار شخص مکلف اعم از عقیده، اخلاق و اعمال اوست بنابراین واحد سنجش نیز عقاید، اخلاق و اعمال انسانهای کامل است که عدل و حقیقت عینی می باشند. تبهکارانی که اعمالشان مشتمل برهیچ حقیقتی نیست و مطابق عدل عینی نمی باشد و بنابراین قابل سنجش نیست، میزانی نخواهند داشت. درکات دوزخی این افراد به مقدار دوری آنان از حقیقت است.
حساب که همان همراهی نتیجه با مقدمات و معلول با علت است، امری می باشد که در تمام عالم جریان دارد و موقف حساب در قیامت گوشه ای از این حساب کلی است. درواقع موقف حساب، کشف آثار ونتایج اعمال است نه وصول به آن زیرا نتایج همواره همراه عمل هستند و از آن جدایی ناپذیر می باشند.
توقف در موقف حساب عمومیت دارد و تنها مقربین را که ولایت اعمالشان با خدا است و آنان را که هیچ مولایی ندارند شامل نمی شود. البته باید توجه داشت که این دو گروه براساس حساب گر بودن خداوند و حساب کلی، حساب خواهند داشت. سختی و آسانی حساب نسبت به حساب شوندگان معنا دارد و از آنجا که حساب کشف و رؤیت نتایج است هرچه انسان به طریق سعادت نزدیک تر گردد به نتیجه مقصود از خلقت نزدیک شده و حساب بر وی آسان تر خواهد بود.
پرسش که به ظهور درآوردن حقیقت و نتایج است از توابع حساب به شمارمی رود. سؤال درروز قیامت قانونی کلی است که شامل انسان های برجسته همچون انبیاء نیز می شود. این پرسش ها با توجه به مسئولیت ها متفاوت خواهد بودو منافاتی با عصمت ندارد. آنچه مورد پرسش است اعم از اعمال، عقاید، ولایت و سایر نعم می باشد. ولایت که مستلزم معرفت پروردگار است، غایت خلقت را تشکیل می دهد و بنابراین هر نعمت و نعمتی که در آن مسیر بود، نعمت حقیقی است.
کسانی که با نشانه های جرم محشور می شوند نیز در مراحلی که نشانه را ندارند مورد سؤال خواهند بود، علاوه براینکه علامت جرم داشتن همان سؤال تکوینی وظهور حقایق نفس است.
واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش.
مقدمه:
قرآن کریم عالم تکوین را مبتنی برحساب های دقیق و معیارها ومیزان های دقیق معرفی می کند. ازدیدگاه وحی، ارسال رسل وانزال کتب نیز براساس میزان است چنانکه عالم بشریت رها شده نیستند؛ بلکه دارای میزان می باشند و عالم تشریح بی حساب نیست. این حقیقت راز نامگذاری قیامت به روز برپایی میزان و حساب است.
از سوی دیگر انسان پس ازمرگ برای کسب آمادگی ورود به بهشت، در مواقف و مراحل قیامت به شیوه های متفاوت پاکیزه می گردد؛ زیرا همانگونه که قرآن را جز مطهرون لمس نمی کنند بهشت را هم جزمطهرون وارد نمی شوند.
از آنجا که یکی از علل کفر و یا غفلت نسبت به معاد ومسئولیت انسان در آن عدم تفکر و پژوهش و در نتیجه شبهه علمی نسبت به مواقف قیامت است، پژوهش پیرامون این مواقف درباور و دراعتقاد به آن مؤثر خواهد بود و از مهم ترین ثمرات این تحقیق رفع شبهات علمی و کسب آمادگی نسبت به آن مراحل می باشد.
با توجه به اینکه علم به مراحل و مواقف قیامت در توانایی عقل بشری نیست وتنها به کمک وحی می توان از آن مواقف آگاه شد، در این تحقیق سعی شده است با کمک وحی و کلام معصومانه به حد مقدور نسبت به موقف میزان و موقف حساب تبیینی قابل فهم و صحیح ارائه شود. در این راستا این پژوهش در دو بخش تنظیم شده است:
در بخش اول که با عنوان موقف میزان مطرح شده است حقیقت میزان، موزون و واحد سنجش در روز قیامت بررسی شده است. بخش دوم با عنوان موقف حساب به بررسی معنای حساب، کیفیت حسابرسی و پرسش اختصاص دارد.
بخش اول ـ موقف میزان
* حقیقت میزان:
میزان به معنای ابزار سنجش است به طور مثال، علم منطق ابزار سنجش فکر است و علم نحو میزان اعراب و بناء است. بالجمله هر چیزی را با ابزار متناسب با آن می سنجند؛ بنابراین برای هرچیزی چه جسمانی و چه غیر جسمانی میزانی مناسب آن وجود دارد. میزان مذکور در قرآن که میزان روز قیامت است، ابزارسنجش عقاید، اخلاق و اعمال انسان و متناسب با آنها می باشد( ر.ک ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ص 269 و لاهیجی، شمع الیقین ص 401)
بنابراین، اینکه در برخی تعبیرات دینی میزان اخروی همانند میزان های دنیایی وجسمانی معرفی شده است برای تقریب به ذهن عوام است چنانکه روایات دیگری که وجود دارد، معنایی که در ابتدا مطرح شد را تأیید می کند (ر.ک طباطبائی، المیزان ج 15، ص 20)
* موزون:
قرآن کریم در آیات متعددی تعبیر« موازین» را به کار برده است. عده ای موازین را جمع میزان دانسته اند و وجه جمع بودن آن را از باب تعدد معیارها و میزان هایی که به وسیله آن ها سنجش صورت می گیرد، می دانند. براساس این احتمال برای هر شخص چندین میزان است مثلاً میزانی که اعمال را با آن می سنجند، میزانی که عقاید را می سنجد و...( ر.ک ملاصدرا، الحکمه المتوالیه، ص 261)
اما بنابراحتمالی که مشهور مفسران اختیار کرده اند، موازین جمع موزون است یعنی آنچه وزن می شود. پس جمع بودن موازین به خاطر تعدد چیزهایی است که مورد سنجش واقع می شوند (ر.ک حسینی طهرانی، معادشناسی، ج8، ص119)
به هرحال هر دو بیان مؤید این مطلب می باشندکه تمامی آثار نفسانی مورد ارزیابی و سنجش قرار خواهند گرفت چنانکه خدای متعال می فرماید: « و ان کان مثقال حبه من خردل اتینا بها و کفی بنا حاسبین: اگرچه موزون به مقدار سنگینی خردلی باشد آن را می آوریم و مابرای حسابرسی کافی هستیم انبیا/47) دانه خردل به عنوان مثال ذکر شده و دقت سنجش را می رساند علاوه براینکه تأثیرکوچکترین ذره از اعمال افکار و اخلاق ناظر به کیفیت است (ر.ک شجاعی، مواقف حشر، ص43)
مراد از ثقل موازین و خفت آن در آیات سنگینی و سبکی موزون است. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «توزن الحسنات و السیئات و الحسنات ثقل المیزان و السیئات خفه المیزان(شیخ صدوق، التوحید، ص 268). آیات و روایات در مقام بیان ثقل و وزن برای نیک و بد اعمال هستند اما در عین حال حسنات را باعث سنگینی میزان و سیئات را موجب سبکی آن می دانند نه اینکه هم حسنات دارای سنگینی میزان و سیئات را موجب سبکی آن می دانند؛ نه اینکه هم حسنات دارای سنگینی باشد وهم سیئات آنگاه اگر حسنات سنگین تر بود به بهشت و اگر بدی ها سنگین تر بود به دوزخ جزا داده شود. بااین بیان این احتمال تقویت می شودکه شاید مقیاس و واحد سنجش سنگینی موزون چیزی باشد که تنهابا اعمال حسنه سنخیت دارد واگرعملی سیئه بود چون سنخیتی با واحد سنجش ندارد سنجیده نمی شود. طبق این احتال ثقل و سنگینی میزان عبارت از سنجیده شدن و خفت و سبکی آن عبارت از سنجیده نشدن است. همچنانکه در سنجش های دنیایی نیز اگر مورد سنجش معادل واحد سنجش نبود و با آن سنخیتی نداشت، آن مورد راکنار گذاشته و مورد دیگری را با آن واحد می سنجیم (ر. ک: طباطبایی، همان، ص12)
باید توجه داشت که آن عالم، عالم تجرد است و طبق آیاتی که به رفعت وبلندی درجات صالحین اشاره دارند، مرکز در آنجا بالا می باشد و هرچه موجود وزین تر باشد بیشتر صعود می کند. سنگینی حسنات نیز به حسب احوال و قابلیات و نیات و اعتقادات مختلف است چه بسا عمل کوچکی که پاداش آن نزد خدای سبحان بسیار می باشد (ر.ک: حسینی طهرانی، همان، ص 124)
درواقع هراثر و فعلی که اقتضای پایداری و ثبات در نفس فاعل خود نموده و موجب آرامش و اطمینان در نفس شود، نسبت به دادن آن به سنگینی سزاوارتر است و هراثری که نفس را به آشفتگی کشیده ودر پی آرزوهای مختلف برد نسبش به سبکی سزاوارتر است زیرا سبک با کمترین حرکت تغییر می یابد و حرکاتش از نظام و آراستگی خالی می باشد (ر.ک: ملا صدرا، مفاتیح الغیب، ص 1034).
در روایات سنگین ترین نیکی ها، اعتقاد به توحید معرفی شده است و درمقابل ظاهرسازی و ریاکاری مایه سبک وزنی اعمال دانسته شده است.
در حقیقت هرعملی که از میان نرفته و حبط نشده باشد چه نیک وچه بد، ثقل و میزانی دارد بنابراین آنچه راجع به سنجش کوچکترین آثار مطرح شده درباره مؤمنین است و برای کافران ترازویی نصب نمی شود زیرا با از بین رفتن و حبط اعمال آنان جایی برای میزان واندازه گیری نمی ماند (ر.ک: کهف، 105). از سوی دیگر آنان که در شهود جلال الهی غرق گشته اند و التفاتی به عمل صالح یاسیئی ندارند، از عالم میزان واعمال رها شده اند و بنابراین موقف میزان ندارند (ر.ک: ملاصدرا، الحکمه المتعالیه، ص267).
سنجیده نشدن اعمال کافران به این دلیل است که آنان به عوالم پس از مرگ عقیده ندارند و چون عمل به اندازه اراده ونیت زنده است بنابراین اثری از عمل آنان در قیامت مشهود نمی باشد. در واقع قبل از اینکه آنان بمیرند یا لااقل همراه با مرگشان اثرکارشان محو می شود و البته بهره طبیعی و دنیایی عمل خود را هم می برند. برفرض به همراه داشتن عمل توسط کافران، عمل آنان قابلیت سنجیده شدن را به دلیل عدم سنخیت با واحد سنجش در قیامت ندارد. همانگونه که مثلاً واحدی که طول را می سنجد برای سنجش نقطه به کار نمی رود، زیرا نقطه طول و بعدی ندارد. براین اساس درکات کافران به مقدار دوری و بعد از واحد سنجش است( ر.ک: جوادی آملی، یاد معاد، صص 228و225). در واقع از آنجا که مواقف برای کسب پاکی و طهارت جهت ورود به بهشت است برای کافران و تبهکاران مواقفی وجود ندارد و به مجرد حشر به سوی جهنم برده خواهند شد (ر.ک: شجاعی، همان، ص21).
* واحد سنجش:
قیامت صحنه ظهور کامل حق است و آنچه در آن عرصه میزان وملاک قرار می گیرد عبارت از حق می باشد: « و الوزن یومئذٍ الحق» اعراف/8
طبق این بیان معنای وزن اعمال، اخلاق و عقاید در قیامت، تطبیق آنها برحق است مثلاً برای نماز واحدی از جنس خود آن است که همان نماز حقیقی و تمام عیار می باشد. بنابراین سنگینی هر عملی متناسب با مقدار حقی است که در آن می باشد و عمل بد از آنجا که مشتمل برچیزی از حق نیست و باطل صرف است دارای وزنی نیست (ر.ک: طباطبایی، همان، ص13و17).
حق منحصر درخداوند است: « ان الله هو الحق »حج/62 . پس غیرخدا منحصراً باطل است بنابراین چیزی در عالم حق است که به دستور خدای متعال باشد و اگر به دستور او نبود حق نیست. به عبارت دیگر آنچه در خارج تحقق دارد و ما به ازاء خارجی دارد حق است و آنچه اصالت و تحققی ندارد و روی وهم وخیال و اعتبار است باطل می باشد. آن عالم دار تحقق و واقعیت است بنابراین آنچه در آنجا حقیقت و واقعیت ندارد، وزنی نخواهد داشت. (ر.ک جوادی آملی، همان، ص238).
خداوند در قرآن کریم می فرماید: « و نضع الموازین القسط لیوم القیامه ؛ وموازین عدل را در روز قیامت می نهیم انبیاء/47) در این آیه موازین به قسط یعنی عدل تفسیر شده اند چنانکه کثیری از علما حمل لفظ وزن برعدل را در لغت جائز می دانند زیرا مثلاً گفته می شود این کلام در وزن آن کلام است یعنی معادل آن می باشد و از طرف دیگر عدل در گرفتن و بخشیدن در دنیا تنها با پیمانه ووزن محقق می شود(ر.ک لاهیجی، گوهر مراد، ص656). عدل بودن میزان یعنی این موقف به اندازه ای دقیق است که هیچ عمل، خلق و عقیده ای هرچند کوچک درهنگام سنجش فروگذار نخواهد شد.
عدل بودن واحد سنجش با حق بودن آن قابل جمع است زیرا حق و عدل دارای مصداق واحدی هستند وتنها مفهوم آنها به اعتبار متفاوت است زیرا مفهوم عدل متأخر از مفهوم حق است چنانکه انسان باید چیزی را با حق اندازه گیری کند تا زیادی و کمی آن آشکار شود، آن گاه معنای عدل صادق می شود(ر.ک حسینی طهرانی، همان، ص158).
درکتاب معانی الاخبار از امام صادق علیه السلام نقل شده است که در توضیح آیه 47 سوره انبیاء فرمود: موازین قسط، انبیاء و جانشینان آنان می باشند».(شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص31). از آنجا که عدل برموجودی که تمام جهات در آن به نحو اتم و اکمل ملاحظه شده است و افراط و تفریط در آن نمی باشد، قابل تطبیق است بنابراین موازین قسط بر انبیاء و اوصیای ایشان که انسان های کامل هستند، منطبق است.
این روایت منافاتی با حق بودن واحد سنجش نیز ندارد؛ زیرا انبیاء واوصیا تحقق عینی حق هستند و اعتقاد و عمل آنان همان اعتقاد و عمل حق است. بنابراین میزان مرقومی چنانکه در زیارات نیز اشاره شده است، پیامبر و وصی آن قوم می باشند و هرچه انسان به آنان نزدیک شود به حق نزدیک شده و هرچه از ایشان دور شود از حق دور گشته است و به اندازه پیروی از راه آنان، سعادت ابدی را می توان دریافت.(ر.ک جوادی آملی، معاد در قرآن، ج5، ص205).
بخش دوم ـ موقف حساب
* معنای حساب:
حساب به معنای به کار بردن قواعدی برای رسیدن به نتیجه، نسبت به بشرکه در ابتدای امر جهل به نتیجه دارد متصور است و اما در خارج و عالم واقع تنها نتیجه مترتب بر مقدمات واقعیه مطرح است که هیچ فاصله زمانی و مکانی بین آن دو نیست. از سوی دیگر براساس برهان علم خدای تعالی به اشیا عین همان اشیا است. بنابراین حساب حضرت حق همان حساب واقع است که معنای آن ترتب نتایج برمقدمات واقعیه خواهد بود چنانکه در آیات بسیاری (ر.ک یوسف 56 و اعراف96 و طلاق8، روم10، زلزله 7-8) برای هر شیء و امری نتایجی بیان فرموده که ترتیب آنها برامور به نحو ضرورت و قهری در دنیا و آخرت صورت می گیرد (طباطبائی، انسان "از آغاز تا انجام"، ص158).
از آنجا که علل و معلولات یا مقدمات و نتایج هیچ یک خود به خود موجود نمی شود و نیز مقدمات به نتایج وجود نمی بخشند وهمه به افاضه وجود از ناحیه خداوند محققند بنابراین معنای همراهی و ترتب نتیجه به مقدمات همان استفاضه وجود آنها از ناحیه پروردگار است همانطور که ارتزاق مرزوقین در واقع استفاضه وجود از ناحیه حق تعالی است تا موجود به بقای خود ادامه دهد. با این بیان روشن می شودکه حساب به نحوی همچون روزی است و همانگونه که رزق همیشگی و ضروری است حساب نیز در میان موجودات مستمر وضروری است (همان، ص160).
به بیان دیگر حیثیت ترتب معلول بر علت نوعی حساب است و حیثیت استمداد معلول از علت در وجود و کمالات آن ارتزاق می باشد بنابراین اگر رزق برای موجودات دائمی و ضروری است پس حساب هم که در حقیقت با رزق متحد است چنین می باشد. امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ به چگونگی حسابرسی خداوند با وجود فراوانی انسان ها، به این وحدت اشاره نموده وفرمود: آن چنانکه با فراوانی آنان روزیشان می دهد» (نهج البلاغه، حکمت 300).
علاوه براین قیاس، هرگاه حساب به معنای تکوینی مد نظر قرار گیرد دائمی و ضروری بودن آن روشن است زیرا حساب به این معنا همان علل و معلولات و جاری در جمیع مراحل می باشد(ر.ک لاریجانی، تعلیقات بر" انسان از آغاز تا انجام" ص 314)
با توجه به آنچه گذشت خداوند همواره حسابرس است اما درقیامت این نام مقدس به ظهور کامل می رسد و هرمکلفی حاصل ونتیجه اعمال خود را که در دنیا نیز همواره همراه عمل بود واو از دیدن آن غافل بود، مشاهده می کند. خدای متعال قادر است که در یک لحظه نتیجه اعمال بندگان را در نورانی شدن و یا دوری از زحمت و تاریکی جوهر نفس، برآنان مشهود و کشف کند. ظهور نتایج امور در قیامت در واقع ظهور نتیجه خلقت و وصول ممکنات به غایت سیر خویش در طریقی است که از پروردگار شروع و به وی ختم می گردد (ر.ک ملاصدرا، هان، ص259).
*کیفیت حسابرسی:
مسئله ی حساب وظهور نتایج حقایقی نیست که مخصوص فرد یا گروهی خاص باشد ویا خصوصیات زمان ومکان در اصل آن دخالتی داشته باشد؛ بنابراین مراد از نسخ عمومیت حساب در روایاتی که راجع به نسخ «و ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله» (بقره/284). به واسطه «الا اللمم: مگر گناهان صغیره(نجم/32) وارد شده است همان تفسیر وتبیین می باشد. نسخ به معنای انقضای مدت حکم وبیان غایت آن مختص به شرایع و احکام است ودر حقایقی همچون حساب جریان ندارد.(ر.ک حسینی طهرانی، همان، ص 291).
بنابراین افعال خاص یا از ابتدا شرایط ظهور وبروز را واجدند که دراین صورت تخلف معلول از علت محال است و یا اینکه از ابتدا شرایط بروز درآنها تمام نیست پس مشمول «یحاسبکم به الله» نیستند. با این بیان آیه 32 سوره نجم مخصوص آیاتی است که عمومیت حساب نسبت به تمامی اعمال را می رسانند( ر.ک : لاریجانی، همان، ص317).
حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام می فرمایند:« فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب: در حلال دنیا حساب و در حرامش عقاب است. (نهج البلاغه خطبه 82). این فرمایش اشاره دارد به اینکه تعلقات گرچه عذاب ندارد ولی گرفتاری و سختی را به دنبال خواهد داشت. رسول خاتم صلی الله علیه و آله نیز فرمود: « کل محاسب معذب: هر حساب شونده ای در سختی است( شیخصدوق، همان، ص262). از این حدیث نیز این معنااستفاده می شود که سختی در موقف حساب موجب تطهیر و تزکیه برای ورود به بهشت است چنانکه در احادیث دیگر مواقف را مخصوص اهل اسلام دانسته اند.
بنابراین مقربان که در دنیا به حساب و نتایج اعمال خود توجه و رسیدگی کرده اند و فاصله ها و تعلقات را کنار گذاشته اند، موقف حساب ندارند. کافران نیز با همان پلیدی وارد جهنم می شوند و توقف و تطهیری در موقف حساب نخواهند داشت. اگرچه عده ای موقف حساب ندارند؛ اما مشمول حساب کلی خواهند بود (شجاعی، همان ص56).
گروهی برای کسب قابلیت ورودبه بهشت و لقای حضرت حق، باید در مواقف بیشتر بمانند ودر آنجا انواع سختی ها که همان جدایی از تعلقات دنیایی است را تحمل کنند. گروهی دیگر توقف کمتری دارند و با سختی کمتری مواجه خواهند بود. در واقع از آنجا که روز قیامت هنگامه ی ظهور نتیجه خلقت است هرچه انسان به طریق سعادت نزدیک تر شود وبا صراط مستقیم بیشتر همراه گردد از آن جهت که به نتیجه ی مقصود از خلقت نزدیک تر گشته، حساب بروی آسان تر می شود (ر.ک: انشقاق، 8 و طباطبائی همان، ص162).
خداوند در قرآن مجید خود را «سریع الحساب» (ابراهیم/51) و «اسرع الحاسبین»(انعام/62) معرفی کرده است. حال با توجه به عدم انفکاک حساب از امور و اختصاص حکومت به خدای متعال دیگر وجهی برای سختی و آسانی یا سرعت و کندی حکم و حساب الهی متصور نیست بنابراین مقصود از سختی و آسانی حساب، حصول آن در ظرف ادراک وفهم حساب شوندگان است نه در حیطه ی علم وقدرت پروردگار(حسینی طهرانی، همان، ص217).
آسانی حساب برای عده ای به این دلیل است که حجابی میان آنان وخداوند نیست بنابراین واقع و حساب را همانگونه که هست مشاهده می کنند. در مقابل طولانی بودن قیامت و سختی حساب برای عده ای دیگر از این جهت است که از پروردگار خود در حجاب می باشند. سوء حساب (ر.ک رعد، 21) نیز به دقت رسیدگی کردن وموشکافی نمودن در حساب است (ر.ک: طباطبائی، همان،ص 161).
* پرسش:
پرسش در روز قیامت از توابع حساب است زیرا سؤال به معنای توضیح خواستن از حقیقت امر و آنچه نزد پرسش شونده است، می باشد. به عبارت دیگر سؤال، جستجو وبه ظهور درآوردن حقیقت است و حساب که به ظهور درآمدن نتایج اعمال ومقتضیات ذات می باشد از آن جهت که درواقع ظهورحقایقی است که در نفوس پنهان بوده، سؤالی تکوینی می باشد (ر.ک طباطبائی، همان، ص 164).
در واقع پرسش برای توجه انسان واتمام حجت براو است نظیر آزمونی که از دانش آموز به عمل می آید تا خود به داوری نتیجه بنشیند (ر.ک جوادی آملی، همان، ج4، ص 402). در بیان وحی سؤال در قیامت قانونی کلی است که شامل انسان های برجسته نظیر پیامبران الهی نیز می شود: «فلنسئلن الذین ارسل الیهم و لنسئلن المرسلین: قطعاً از کسانی که به سوی آنان رسول فرستاده شد پرسش می کنیم و قطعاً از رسولان می پرسیم(اعراف/6). سؤال از رسولان درباره ادای رسالت و ابلاغ آن تعارضی با عصمت آنان ندارد؛ زیرا عصمت، اراده و اختیار را سلب نمی کند و تا اراده باقی است تکلیف و به تبع آن پرسش از ملکف معنا دارد. البته باید توجه داشت که نحوه پرسش نیز نسبت به افراد مختلف، متفاوت خواهد بود چنانکه برخی پرسش ها جنبه ی سرزنش و توبیخ دارد وعذابی روحی محسوب می شود.
ازآیات وروایات می توان فهمید که سؤال و پرسش نسبت به تمامی آثار نفسانی ونسبت به همه ی نعم الهی عمومیت دارد. به عنوان مثال از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه «وقفوهم انهم مسئولون: متوقف شان کنید به راستی آنان مورد سؤال هستند(صافات/24) روایت شده است که یعنی از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بازخواست می شوند.(شیخ صدوق عیون اخبار الرضا، ج1، ص 313). این وجه ووچوه دیگری که ذیل این آیه بیان شده در صورت صحیح بودن هرکدام به یکی از مصادیق اشاره دارند نه اینکه منحصراً از آن چیز بازخواست خواهندکرد (ر.ک: طباطبائی، المیزان، ج33، ص213).
محدثان شیعی از امامان اول، چهارم، ششم و هشتم راجع به آیه «ثم لتسئلن یومئذٍ عن النعیم: سپس حتماً آن روز از نعمت ها سؤال می شوید(تکاثر/8) نقل کرده اند که مراد از نعیم همان ولایت است نه آنچه از خوراکی ها و پوشاکی ها و ... که حوائج انسان را برطرف می کند (ر.ک: شیخ صدوق، همان، ج2، ص128)
تأملات عقلی و جمع میان روایات نیز با این معنا همراه است زیرا ولایت مستلزم معرفت خداوند است که غایت خلقت را تشکیل می دهد پس هر امری چه نعمت دنیوی و چه نقمت دنیوی از آن جهت که در طریق غایت و ایصال انسان به ساحت ولایت قرار گرفته، نعمت است و با صرفنظر از این جهت نعمتی در کار نخواهد بود (ر.ک: طباطبائی انسان از آغاز تا انجام، ص166).
دربرخی آیات (ر.ک رحمن، 39و41) از عدم بازخواست و پرسش از گروهی که با علائم و آثار جرم شناخته می شوند، سخن به میان آمده است. این مطلب خللی برپرسش عمومی که مطرح شد وارد نمی سازد؛ زیرا احتمال دارد علامت جرم رابه همراه داشتن مخصوص مرحله خاصی از قیامت باشد و دردیگر مراحل مورد بازخواست قرار گیرند(جوادی آملی، همان) علاوه براینکه در همان مرحله خاص هم سؤال تکوینی معنا دارد.
* نتیجه گیری:
وقوف در مراحل قیامت و تطهیر در آنها برای کسب شایستگی ورود به بهشت، در هوشیاری کامل صورت می گیرد و سخت می باشد. بنابراین بهتر آن است که انسان پیش از فرا رسیدن قیامت تمامی آثار نفسانی خود را با میزان ها و معیارهای اخروی هماهنگ کند؛ زیرا کوچکترین آثار نیز نقش قابل توجهی در سعادت یا شقاوت ابدی دارد. میزان ومعیار معتبر در آخرت که همان عقاید، اخلاق و اعمال انسان های کامل مانند انبیاء الهی و جانشینان آنان می باشد، ملاکی است که در دسترس جوامع بشری است و انسان قادر برتطبیق اعمال خود برآن می باشد.
نتایج اعمال نیز باید در دنیا مد نظر باشد تا اعمال و یا حتی نیاتی که موجب گرفتاری در موقف حساب خوهد بود، مرتکب نشویم زیرا آنچه در نفس مخفی می باشد نیز در قیامت به ظهور می رسد و می تواند حجابی دربرابر وصول به سعادت جاودانه باشد.
با لحاظ این معیارها در زندگی دنیوی واصلاح نفس و در نتیجه اصلاح نتایج آثار نفسانی، انسان به آسانی و به سرعت از مراحل و مواقف قیامت عبور خواهد کرد و شیرینی پاداش الهی را با تمام وجود درمی یابد.
فهرست منابع:
1ـ قرآن کریم
2ـ نهج البلاغه، ترجمه ی محمد دشتی
3ـ جوادی آملی، عبدالله، یاد معاد، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء 70
4ـ جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن (تفسیر موضوعی قرآن کریم ج4و5) قم، مرکز نشر اسراء، 82
5 ـ حسینی طهرانی، محمد حسین، معاد شناسی، بی جا، انتشارات حکمت، 1406 ه ق
6 ـ شجاعی، محمد، مواقف حخشر، تهران، انتشارات کانون اندیشه جوان 83
7 ـ شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن بابویه قمی، التوحید، بیروت، دارالمعرفه، بی تا
8 ـ شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن بابویه قمی، عیون اخبارالرضا، تهران، انتشارات جهان، بی تا
9 ـ شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن بابویه قمی، معانی الاخبار، تهران، مکتبه الصدوق، 1379 ه ق
10ـ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، تهران، کانون انتشارات محمدی 62
11ـ طباطبائی، سید محمد حسین، انسان از آغاز تا انجام، ترجمه و تعلیقات: صادق لاریجانی، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 87
12ـ لاهیجی، عبدالرزاق، شمع الیقین، بی جا، بی نا، بی تا
13ـ لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 72
14ـ ملاصدرا، محمد بن ابراهیم شیرازی، الحکمه المتعالیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا
15ـ ملاصدرا، محمد بن ابراهیم شیرازی، الشواهد الربوبیه، قم، انتشارات مطبوعات دینی 82
16ـ ملاصدرا، محمد بن ابراهیم شیرازی، مفاتیح الغیب، ترجمه خواجوی، تهران، انتشارات مولی 63
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |